سرشتهای انسانی
امام رضا (ع) به عنوان الگوی کاملی برای انسانها چه در دوران زندگی و حیات خود، و چه برای مردمان پس از خود دارای سرشتهایی بود که همگان را به شگفتی وا می داشت و دوست و دشمن را فریفته و شیفته خود می ساخت، بدان گونه که هماره زبان به ستایش او می گشودند و از بزرگیها و سرشتهای انسانی او سخنها می گفتند، و پیروان راستین امام، شخصیت او را نمونه و الگوی رفتاری خویش قرار می دادند از این رو آنان که شیفته آن امام بزرگ اند، باید بدان گونه باشند که او بود و بدان سان زندگی کنند که امامشان زیست و با معیارهای رضوی خود را بسازند.
ابراهیم بن عباس گوید:
هیچ گاه ندیدم که امام ابوالحسن الرضا (ع) کلمه ای به زیان کسی بگوید، و نه سخن کسی را پیش از پایان آن، قطع کند، و نه نیاز کسی را که می توانست برآورد، برنیاورد. هیچ گاه نزد کسی که در حضور او نشسته بود، پایش را دراز نکرد، و بر تکیه گاهی در برابر افراد تکیه نداد، به دوستان و کارکنانش، هرگز سخنی ناشایست نگفت ... و چنان بود که هرگاه به خلوت می رفت و سفره غذایش را می گستردند، همه کارکنان و غلامان را بر سفره می نشاند، حتی دربانان و مهتران را ... و بسیار نیکی می کرد و بسیار صدقه می داد، و این کار (دستگیری از بینوایان) را بیشتر در شبهای تاریک انجام می داد... .
این خصلتها و اخلاقهای انسانی بود که حتی دشمنان او را تحت تاثیر قرار می داد و در برابر امام به فروتنی وا می داشت.
مامون در پاسخ به اعتراض عباسیان به ولایتعهدی امام می گوید: درباره این که گفتید، مامون در بیعت خود، با اباالحسن الرضا (ع) به تشیع گراییده است، به راستی مامون به بیعت با او اقدام نکرد؛ مگر این که در امر او آگاه و بینا بود، و می دانست در روی زمین کسی نیست که فضیلتش از او آشکارتر، پاکدامنی اش از او نمایان تر، و پرهیزگاری اش از او زیادتر، و زهد و بی میلی او، به دنیا از او بیشتر باشد، و نیز از او وارسته تر، و درمیان خاص و عام، پسندیده تر، و در اجرای اوامر و نواهی از او سخت تر باشد.
و این نمونه ای از اعترافات دشمنی است که به شهادت آن امام بزرگ دست زد، و فضیلت آن است که دشمن به آن زبان بگشاید.